سه‌شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۹۶

ابلیس با توله‌هایش:قسمت اول





ابلیس با توله‌هایش:
در افسانه‌های منقول از کاشفان ابلیس آمده است که آن ملعون هر روز تخم می‌ریزد و از هر تخم هفتاد شیطان برمی‌خیزد. با این حساب تعداد توله‌های ابلیس چقدر است؟ متأسفانه ما هرچه گشتیم آدرسی از اداره «سجلد و احوال» (لطفا دندان روی جگر بگذارید قضیه «سجلد» و نه «سجل» را خواهم نوشت) مخصوص ثبت تیره و تبار ابلیس نیافتیم. هیچ اداره سرشماری نفوس تخم و ترکه ابلیس هم یافت نشد که به ما آمار بدهد میزان زاد و ولد ابلیسیان در مثلا شش ماهه اول سال چقدر بوده است. ابلیس شناسان چیزهایی نوشته‌اند که براساس آنها می‌توان تصوری از رنگ و شکل و قیافه و ریز و درشت بودن آنها، که هریک وظایف مشخص و متنوعی دارند، پیدا کرد.

مثلا در اخبار و روایات ابلیس شناسان آمده است که یکی از فرزندان ابلیس «خناس» نامی است که وظیفه ایجاد وسوسه و انحراف فکری و عملی انسان‌ها را به عهده دارد. همان ابلیس شناسان نوشته‌اند که جناب خناس زیر پوست می‌خزد و در ناحیه سر و سینه آدمی منزل می‌گزیند. یکی دیگر از فرزندان ابلیس مطرش، مشوط یا شوط نام دارد که وظیفه‌ای بسیار سنگین به عهده دارد. این وظیفه عبارت است از جعل اخبار دروغ و خالی از حقیقت و انتشار آن به شکلی که بر سر زبان‌ها و نقل مجالس باشد.
بازخوانی زندگی نامه یک «شوط»!
حالا من چرا علم ابلیس‌شناسی خودم را به رخ شما کشیدم؟ زیرا که چندی است با پدیده‌ای به نام «میهن تی.وی» و موجودی به نام «سعید بهبهانی» مواجه شده‌ و با دیدن آنها همواره یاد «شوط» علیه اللعنه افتاده‌ام. این فرزند خرده پای ابلیس به رغم حقیر بودنش سعی بسیار دارد وظیفه «جعل اخبار دروغ و خالی از حقیقت» را به نحو احسن انجام دهد. و در مسابقه با همگنان خود در انجام محوله از وزارت خبیثه اطلاعات تازه به دوران رسیده ای دیر آمده است که خیلی هم عجله دارد تا زود برود.
از سوابق این موجود خبری در دست نیست. یکنفر از او درباره خودش را پرسیده بود و او به زندگینامه‌ای که در سایت میهن تی.وی نوشته است حواله داد. ما هم همین کار را کردیم.
با مراجعه به آن روشن می‌شود که، هرچند به لحاظ فارسی نویسی(از جمله سجل را سجلد نوشتن) مشکلات عدیده‌ای دارد اما، به هرحال لنگه کفش کهنه‌ای است غنیمت تا با درنگ در آن نوری بر قسمتهایی از زندگی سراسر مشعشع ایشان تابیده شود.

یک «شوت» یا «شوط»؟
اولین نکته‌ای که در مورد ایشان باید روشن شود رفع یک اتهام ناروا است. سعید بهبهانی در گذشته، خودش را «چالشگر چپ» معرفی می‌کرد. ولی وقتی به زندگی‌نامه نوشته شده توسط خود بهبهانی مراجعه کردم به راستی غرق حیرت شدم و فهمیدم در علم ابلیس‌شناسی چقدر خام و ساده هستم. ایشان در زندگی‌نامه خودشان، با بیش از بیست عدد ناقابل غلط املایی و انشایی، بعد از شرح مفصلی از نحوه تولد و خاطرات کودکی و شرح جدایی «مامان و بابا»یشان از یکدیگر در مورد «چالشگر چپ» بودنشان توضیح داده‌اند که: «از ژوئن ۲۰۰۱تا ژوئیه‌۲۰۰۸ با برنامه چالشگر چپ در تلویزیون رنگارنگ (در آمریکا) در کنار کار روزانه و تلاش برای معاش سعی در معرفی و به چالش کشیدن چپ کردم. به دلیل آشنائی کمتر جامعه ایرانی با کلمه چپ در افکار عمومی از معنای چپ به عنوان معترض به اوضاع سیاسی موجود به کمونیست معروف شدم. در حالی که جز درهمان ایام جوانی که دو معلم محبوبی که ذکری ازشان رفت نه اعتقادات کمونیستی داشته‌ام، نه درگروه، انجمن و یا حزب کمونیستی عضو بوده‌ام».
امیدوارم با توضیح ایشان متوجه کنه مسأله شده باشید. در واقع ایشان «چپ» نبوده بلکه با چپ چالش داشته‌اند. با این اعتراف بسیاری از ابهامات زندگی ایشان برطرف می‌شود. مثلا ما متوجه شدیم که نسب ایشان به شاهزادگان قاجار می‌رسد و پدرشان از کارگزاران دکتر منوچهر اقبال(نخست وزیر شاه) بوده و در واقع باید نام ایشان «شهشهانی» باشد که براثر بی سوادی مأمور سجل و احوال «بهبهانی» نوشته شده!
همچنین روشن می‌شود که پدر بزرگ پدری ایشان “شیخ المشایخ ...شاخه ذوالریاستینی» با لقب سنجاق شده به جوف قبایشان «مرات الذاکرین» بوده است.
در اینجا ما به علت ضیق وقت، به خصوص رعایت حال خوانندگان، از بسیاری نکات در می‌گذریم. پژوهشگران فرزندان ابلیس می‌توانند، همراه یک عدد دیلماج فارسی به فارسی جهت مفهوم کردن افاضات ایشان، خودشان مستقیما به بیوگرافی مندرج در سایت میهن تی.وی مراجعه کنند.
براساس آنچه که خود ایشان نوشته‌اند در عنفوان جوانی به منچستر انگلستان می‌روند. اما بلافاصله در آنجا با دانشجویان متشکل در کنفدراسیون مشکل پیدا می‌کنند. اینجا ابهام بسیار مهمی وجود دارد. این که علت دعوای این دانشجوی بیست ساله، با مشتی جوان متشکل در «کنفدراسیون دانشجویی منچستر و لیدز» که علیه شاه شعار می‌دادند چیست؟ یک جمله شاید به رفع ابهام کمکی کند. نوشته‌اند:‌ «(دعوا)بر سر موضوع استبداد و مستبد داشتم و حرف همیشه آن بود که باید با استبداد مبارزه کرد نه مستبد». جمله مقداری بو دار است که مؤدبانه و در پرده نوشته شده است. بخواهیم خودمانی آن را بگوییم باید بنویسیم آن دانشجویان با شاه مبارزه می‌کردند و آقا سعید تازه از گرد راه رسیده با آنها دعوا داشته که نخیر اسمی از شاه نبرید! «با استبداد» مبارزه کنید! کسانی که سن و سالی ازشان گذشته باشد و آن ایام را به یاد آورند خوب می‌دانند این تز که شاه را کنار بگذاریم و به «استبداد»ی کلی و در آسمانها بپردازیم مشخصه دانشجویان «بورسیه»ای و حتی «فرستاده شده توسط ساواک» بود. ما البته از جناب ایشان می‌خواهیم چنانچه سند و مدرکی در اثبات این مورد دارند ارائه کنند زیرا به خوبی ریشه‌های «چالشگر»ی ایشان با «چپ» را نشان می‌دهد. ما که فراز و نشیبهایی را گذرانده و انواعی از توله‌های ابلیس را به چشم دیده‌ایم به قدری بدبین شده‌ایم که نسبت به این نوک دادنها مقداری حساس هستیم.

مبارزه با مستبد یا استبداد؟
یکی از ویژگی‌های مبارزه مجاهدین و فدایی‌ها از همان سالهای۱۳۵۰ تأکیدشان بر ضرورت مبارزه با شخص شاه بود. بیشتر احزاب و اقطاب مرده و نیم مرده آن سالها جرأت نام بردن از رأس هرم قدرت را نداشتند. در نتیجه انتقادات و حرفهای آنها اغلب غر زدنی بود که شاه هم تحمل می‌کرد و ساواک هم زیاد کاری به کارشان نداشت. اما این مجاهدین و فدایی ها بودند که به صورت قاطع و روشن دست روی فساد بت اعظم می‌گذاشتند و به همین دلیل هم تحمل نمی‌شدند. از نظر کارگزاران ساواک بهتر بود روشنفکران به مبارزه با «استبداد» بپردازند تا با مستبد که مصداق مشخص و اصلی‌اش «شاه» بود. یعنی هیچ اشکالی نداشت که به استبداد «پدر در خانواده» یا «ناظم مدرسه در مدرسه» یا «رئیس اداره در محیط کار» پرداخت و شعارهای تند و تیز هم داد ولی دور «مستبد اصلی» را خط کشید. آقای سعید آقا از همان ابتدا «ضد استبداد» بود و با دانشجویان کنفدراسیون که شعار علیه شاه می‌دادند مشکل داشت. حال خودشان باید بگویند که این کار را به فرموده انجام داده‌اند یا اصلا طینت‌شان همین بوده است!
اما به نکته مهمتری بپردازیم که با قضیه مبارزه با استبداد و مستبد در یک راستا است و معنای ویژه‌ای دارد. نقل چند جمله‌اش در چالش ما با فرزندان ابلیس بسیار روشنگر است. آقا سعید نوشته‌اند:‌ «از جمله اتفاقاتی که به یادم مانده دعوت به انجمن فراماسون‌های جدید به دعوت وینستون ویلسون استاد مدرسه فوق‌الذکر بود. در این محفل بحث‌هائی راجع به امور اجتماعی و سیاسی مطرح می‌شد». یعنی پای این دانشجوی سفارشی از سوی ساواک که وظیفه داشت، یا وظیفه خود می‌دانست، تا با زیر تیغ دادن یک موجود موهوم و دلنگان بین زمین و آسمان به نام «استبداد»، شاه را به فراموشی بسپرد به انجمن فراماسون کشیده می‌شود. البته ما اجازه نداریم خیالات بد بدی بکنیم و با پیشداوری نسبت به «فراماسون» و سوابق تاریخی آن قضاوت کنیم. نوع قدیم و جدید آن را هم نمی‌شناسیم. آقا سعید توضیح داده‌اند که به آنجا رفته تا دو کلام درباره «امور اجتماعی و سیاسی» بحث کند. منتها از اسم فراماسون به شدت وحشت داشته اند. اما به رغم این وحشت همکاری ادامه می‌یابد و درست در بحبوحه انقلاب سال۵۷ به تهران اعزام می‌شوند. باز هم محض رفع ابهام از ایشان درخواست می‌کنیم که توضیح روشنگرانه‌ای همراه با سند و مدرک منتشر کنند تا مبادا ما که به شدت علاقمند به ریشه‌یابی تخم و ترکه ابلیس هستیم اسائه ادبی نسبت به ایشان بکنیم. و مثلا مدعی شویم در واقع ایشان به یک مأموریت خطرناک و حساس اعزام شده بودند. یک عده مغرض و جنجال‌آفرین هم پیدا خواهند شد و ذیل یکی از برنامه‌های تلویزیون میهن تی. وی (مثل سخنرانی‌های ملال‌آور محمدرضا روحانی که مسائل حاد و لاینحل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور را با مثالهای ساده‌ای از قبیل زبان آموزی نوه محترمشان برای شنوندگان باز می‌کنند و مثل همیشه یک سری فرمان نظامی با عنوان رهنمود به جوانان می‌دهند) کامنت خواهند نوشت که بابا آقا سعید یک نورسیده «نیک پی» است که «نصب از دو سو دارد» و منظور ناپاکشان این است که ایشان، هم ساواکی بوده‌اند و هم عضو فراماسون! و از آنجا که این حرفها تماما از زندگی‌نامه نوشته شده توسط خود ایشان بیرون زده ما البته نمی‌توانیم جوابی قانع کننده در رد یا اثبات مسأله بدهیم و لذا 
 از خود ایشان تقاضا داریم که با سند و مدرک و البته افتخار ما را تعیین تکلیف کنند .

۳ نظر:

  1. این قیام چهره ودست خیلی ها را رو خواهد کرد

    پاسخحذف
  2. شاه سلطان ولایت مرگت فرارسیده
    آتش جواب آتش

    پاسخحذف
  3. یکی از ویژگی‌های مبارزه مجاهدین و فدایی‌ها از همان سالهای۱۳۵۰ تأکیدشان بر ضرورت مبارزه با به همین دلیل هم تحمل نمی‌شدند
    زمان شیخ هم مجاهدین با بت بزرگ خمینی در افتادند که جگر شیر می خواست .قیمتش را هم دادند 120هزار شهید#HumanRights #RegimeChange #NCRI #MaryamRajavi #FreeIran #PMOI #MEK
    #IRGC_Out #BlackListIRGC #IranProtests #FreeAllProtesters
    .شخص شاه بود.

    پاسخحذف